یکی یدونه تو چقدر نازی...
سلام پسر گلم ماشالله که چقدر فضول شدی اگر بدونی چقدر دوست داشتنی شدی که نگو ...
نویسنده :
فاطمه
19:19
ما برگشتیم...
مامانی بخدا شرمنده نتونستم این چند وقته بیام و برات بنویسم اخه سرم خیلی شلوغ بود تو این چند وقته ما رفتیم خونه خودمون شما کارای جدیدی یاد گرفتی ماشالاه برا خودت مردی شدی.پسرم چند روزی هست که یاد گرفتی داری سینه خیز میری جلو قبلن همش قل میخوردی و میرفتی جلو امروز مامان جونت رفت مشهد ...
نویسنده :
فاطمه
12:11
صندلی ماشین
دیروز عمو امین رفت بازار و برات صندلی ماشبن خرید حالا قراره به صندلی ماشین وصلش کنه و ببرت بیرون و دورت بده ...
نویسنده :
فاطمه
15:41
خوشمزه س مامانی
طاها جان الان حدود چند هفته ای هست که دارم بت لعاب برنج میدم اوایل زیاد نمیخوردی ولی الان خوردنت بهتر شده ایشالاه تا چند وقت دیگه برات حریره بادام درست میکنم امروز داشتم وسایلش رو اماده میکردم وقتی رفتی تو شش ماه برات درست میکنم نوش جانت ...
نویسنده :
فاطمه
15:37
گرفتارم مامانی
پسر گلم چند وقتی هست سرم خیلی شلوغه چون دارم خونمون رو تمیز میکنم که بعد اسباب کشی کنیم و بریم توش بشینیم این چند هفته اصلا وقت نکردم که بیام و سر بزنم به وبلاگت شرمنده گلم ایشالاه وقتی سرم خلوت تر شدمیام و برات مینویسم ...
نویسنده :
فاطمه
15:32
برید کنار بوق بوق
اینم از ماشین آقا طاها که بابا جون زحمتش رو کشیده و برا پسرم خریده ایشالاه بزرگتر که شدی سوار ماشینت میکنیم وبا بابایی میریم پارک نزدیک خونمون ماشین سواری. &n...
نویسنده :
فاطمه
12:20
لثه
طاها گله یه چند وقتی هست داره لثه هات سفت میشه خیلی اذیتی همش دست تو دهنته و غر میزنی ...
نویسنده :
فاطمه
17:28
پارک
پسر گلم دیشب برا اولین بار بردیمت پارک کلی کیف کردی قیافت اینقدر بامزه شده بود که نگ تند تند این ور و اون ور رو نگاه میکردی حیف دوربین رو نبرده بودیم که ازت عکس بگیرم ...
نویسنده :
فاطمه
17:25